جنگل...

ساخت وبلاگ
بغضی جا مانده از دیروز؛ صدایم را پر از خش کرده.جراتم‌ پایمال شده است و فکرم لگد کوب...من آینه ی نسل دیروزم. پر از وحشت شب های بمباران.به ظاهر مرد، به ظاهر نترس؛ ولی کوله باری از نباید ها بر دوش دارم. دغدغه ام یک صدا بود که از آن سوی آب ها بی تصویر می آمد؛ و آن نیز زیر پوتین یک بی درجه له می شد و من با هزاران وصله و بدون اوج متن شعرش دل به پایان نوار می دادم. گاهی مرا پر ز شور انتخاب می کردند و گاهی منع از یک انتخاب.آموزگارانم از نسل پدرسالاران و چوب فلک؛ گویی تزیین دستانشان ؛ حق سوال نبود؛ و جواب هایم دفن در سینه...از من خرده مگیر من از نسل سوخته ی صف های نفتم./ تو طاقت تب عروسکت را داری؟ من بارها مرگ را بر  سر دار دیده ام و با دوستانم برایش سوت و کف زده ام؛ من از نسل مغازه ام نه هایپر! انتخاب من کوپن های اعلام شده بود.قلیانی های کنار رود نمی فهمن صف سیگار یعنی چه/ من از نسل سیگار بهمنم.از من خرده مگیر ذهن من زخمی دارد عمیق که هیچ مکتب مدرنی علاجش نیست. من از نسل ذهن های بیمارم.تو هم درد داری، تو هم سوار بر قطار نسل دیروزی ولی نوارت را پای کوب نمی کنن؛ تو از نسل حافظه های مدرنی، پاک نمی شوی،نمی بری... جنگل......
ما را در سایت جنگل... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahmood-lo بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 11:38

تو را
نصیبی نیست از زخم ها
خوش بحالت سایه!
..
...
....
..... به هر حال خودم هستم هنوز و هنوز دوره می کنم هنوز را...
و ...
قصه قصه ی پر غصه ی یکی است که
از زخم رفیق درد می کشد
و یک حس بی اعتمادی به وابستگی های خود دارد ،
از ناملایمات زندگی و از این شب سیاه به ستوه آمده و...
...
...
...

کپی برداری با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می باشد.

جنگل......
ما را در سایت جنگل... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahmood-lo بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 11:38